پنجشنبه های شهدایی|شهید نصیری لاری از ادیبِ مورد تحسین آل‌احمد تا مجالست با آیت‌الله بهشتی

به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، نام شهید نصیری لاری از نامهایی است که همیشه بر تارک سرزمین لارستان و مردمانش می درخشد، نام پرآوازه ای که حالا یک مدرسه و یک میدان در لار حرف به حرف نام «شهید مهدی نصیری لاری» را یدک می کشند.

 در هفتمین روز از بهار سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در خانواده مؤمن و متدین میرزا حبیب الله نصیری لاری در ارزوئیه از توابع سیرجان کودکی چشم به جهان گشود که او  را به یمن نام مبارک حضرت صاحب الزمان (عج) مهدی نام نهادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

میرزا حبیب الله اصالتأ اهل لارستان بود که در سیرجان به کار کشاورزی و موعظه و ارشاد مردم مشغول بود، خانواده میرزا حبیب الله در تربیت و رشد فرزندانشان همت والایی داشتند.

مهدی، فرزند میرزا حبیب الله از همان کودکی هوش و استعداد فراوانی داشت و به همین خاطر میرزا او را به مکتب فرستاد تا علوم قرانی و راه صحیح زیستن را یاد بگیرد، وقتی که مهدی ۸ ساله بود پدرش را از دست داد اما به یاد داشت که پدر در نخستین روز مکتب او را موعظه کرده بود که «مشکلات دنیا تو را از هدفی که داری دور نکند.»

استعداد سرشار مهدی در میان همسالانش زبانزد بود او به خوبی و خیلی زود علوم قرآنی را در مکتب فرا گرفت و در ۱۲ سالگی به شیراز آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را پشت سر گذاشت.

او که علاقه زیادی به تحصیل و درس خواندن داشت با کسب رتبه اول وارد دانشسرای مقدماتی شد، همزمان با تحصیل و درس در محضر شهید آیت الله دستعیب به تلمذ و کسب مباحث اخلاقی مشغول بود.

 

شهید نصیری معلمی حماسه ساز

پس از آنکه شهید مهدی نصیری رتبه ممتاز در دانشسرای مقدماتی را کسب کرد محل خدمتش را خودش انتخاب کرد و در شهر شیراز تعلیم و تربیت فرزندان میهن را به عهده گرفت.

او در کنار معلمی و تعلیم و تربیت کودکان، علوم حوزوی روش مبارزه عقیدتی را دنبال می کرد، مسؤولین وقت آموزش و پرورش شیراز که از ویژگی هایی شهید نصیری و تعصب او بر اسلام آگاه شدند تحمل حضورش در شیراز را نداشتند  و او را به منطقه اوز فرستادند.

در اوز مهدی به دلیل اعتقاد و آن صفا و صمیمیت و خونگرمی که داشت میان مردم  چه شیعه و چه سنی محبوبیت پیداکرد و تا سال ۱۳۳۵ در این منطقه زندگی میکرد و پس از آن به خدمت سربازی رفت.

ورود شهید نصیری به لار

شهید نصیری در سن ۲۶ سالگی ازدواج کرد و به همراه  همسرش محل خدمت خود را به لار تغییر داد و به تعلیم و تربیت فرزندان لاری مشغول شد.

در شبهای ماه محرم شهید نصیری به همراه آیت الله نسابه روحانی مبارز اهل لار در حسینیه و مسجد جامع با سخنرانی خود به روشنگری می پرداختند و جنایات رژیم پهلوی را افشا می کردند، ماه مبارک رمضان  هم سخنرانی انقلابی شهید نصیری شوری آتشین بود که مردم را به دور خود جمع می کرد.

مراسم دعای ندبه هر صبح جمعه با حضور شهید نصیری و قرائت شیوا و زیبای او برگزار می شد و پس از آن مجالس سخنرانی برپا بود که در جریان یکی از این سخنرانی ها مأموران اداره آگاهی مشغول ضبط کردن صدای شهید بودند و بعد از سخنرانی پس از اینکه همه از مسجد بیرون رفتند دست شهید نصیری را گرفتند و با جیپ شهربانی جهت بازجویی همراه خود بردند،مردم همه معترض دستگیری شهید نصیری شدند اما مأموران هیچ اعتنایی به این اعتراض ها نکردند.

در لار مرکز شهرستان لارستان اینک یک مدرسه نمونه دولتی و یکی از میدان های ورودی شهر به نام این شهید بزرگوار «شهید مهدی نصیری لاری» نام گذاری شده است.

شهید نصیری معلمی تمام معنا

مهدی نصیری در تمام سالهایی که در مدرسه حضور داشت بسیار نسبت به نوجوانان و جوانان حساس بود و با کسانی که می خواستند ذهن و فکر دانش آموزان را به انحراف بکشند به شدت مقابله می کرد، تا جایی که با یک معلم از حزب توده ک ه می خواست افکار کمونیستی را به بچه ها القا کند مقابله کرد و عقاید پوچ او را برملا ساخت.

سوابق مبارزاتی شهید نصیری بسیار است از آشنایی با فدائیان اسلام و آیت الله کاشانی تا مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت، او در نوشتن روزنامه دیواری سرودن اشعار انقلابی تبحر خاصی داشت و از سال ۱۳۴۱ در مسیر نهضت امام خمینی حرکت می کرد که پنج بار توسط مزدوران رژیم دستگیر، تبعید و حتی بازنشستگی اجباری از شغلش شد.

از جمله کارهای تشکیلاتی شهید نصیری عضویت در حزب جمهوری اسلامی بود او در طول دوران زندگی اش مسؤولیت های مختلفی از تدریس در مدارس، عضو کمیته استقبال از امام خمینی در سال ۵۷ فرمانداری سیرجان و نمایندگی مردم لارستان در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت.

ذوق و قریحه سرشار شهید نصیری سبب شعف جلال آل احمد

شهید نصیری به نویسندگی،شعرسرایی و ادبیات فارسی هم بسیار علاقه مند بود و هم استعداد فراوانی در ادبیات فارسی داشت، تبحری که جلال آل احمد را شیفته کرد و یک روز وقتی مهدی نصیری یکی از مقالاتش را با عنوان «درشت استخوان در مانده» بر وزن «بزرگ ارتشداران فرمانده» که در آن از ظلم رژیم پهلوی سخن گفته بود، قرائت می کرد جلال آل احمد بر شانه اش می زند و می گوید: «حضرت، کار کنی،‌چیزی می شوی»؛ یک بار دیگر وقتی جلال آل احمد مقاله «کور بلیط فروش» شهید نصیری را خواند به دانشجویان گفته بود: «به خدا این حضرت نویسنده است»

 

مبارزات انقلابی و قیام شهید نصیری

شهید مهدی نصیری لاری پس از آنکه  تحصیلات عالیه اش در سال 1340 تمام شد به سیرجان رفت و به تبلیغ تعالیم انقلابی و اسلامی و افشای رژیم پهلوی در مدرسه و مسجد مشغول شد، رژیم منفور پهلوی به واسطه این فعالیت های شهید نصیری بارها او را به زندان انداخت و به اصفهان تبعیدش کردند تا از تأثیر او بر مردم جلوگیری کنند و در نهایت او را بالاجبار از تدریس و معلمی برداشتند و بازنشسته اش کردند اما شهید نصیری هرگز از روشنگری و قیام علیه بیداد رژیم پهلوی دست بر نداشت تا روزی که روزنه امید تابید و آرزوی دیرینه اش محقق شد و انقلاب به ثمر پیروزی نشست.

شهید نصیری از اولین فرماندار سیرجان تا اولین نماینده مردم لارستان در مجلس

پس از پیروزی انقلاب، شهید نصیری لاری به مدت یک سال متصدی فرمانداری سیرجان بود و پس از آن او با دعوت روحانیون و مردم لارستان کاندیدای انتخابات مجلس شد و با وجود اینکه ۱۲ نفر رقیب سرسخت از گروه های مختلف  حزب توده، حزب ملت ایران، سازمان مجاهدین خلق، فدائیان خلق و خوانین که با سرمایه گذاری بزرگ و شعارهای فریبنده به میدان آمده بودند داشت،  مردم حق شناس لارستان رأی خود را به نام شهید نصیری به صندوق های رأی ریختند و در دور اول انتخابات مجلس شورای اسلامی شهید نصیری به مجلس راه یافت.

او به راستی مراد و مقلد واقعی امام و رهبری بود و در قضیه بی کفایتی بنی صدر ساکت ننشست و به طور صریح در مجلس از نفاق و وابستگی بنی صدر سخن می گفت سخنانی که همزمان از رادیو و تلویزیون پخش می شد و شهید نصیری لاری اولین نماینده مجلسی بود که بی کفایتی بنی صدر را اعلام کرد.

شهادت شهید نصیری لاری

سرانجام در شامگاه هفتم تیر ماه 1360 یک روز پس از سوءقصد منافقین به جان آیت الله خامنه ای، حوالی ساعت ۲۱جلسه ای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با حضور آیت الله بهشتی و بسیاری از مقامات برجسته سیاسی کشور از جمله شهید مهدی نصیری لاری برگزار شد که با اقدام ددمنشانه منافقین و انفجار بمب آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران وی به طور مظلومانه ای به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/م

منبع: فارس

کلیدواژه: جلال آل احمد پنجشنبه های شهدایی معرفی شهدای فارس میرزا حبیب الله شهید نصیری جلال آل احمد رژیم پهلوی آیت الله پس از آن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۸۴۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند

عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.

وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.

البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.

اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.

البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.

حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.

من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.

گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیر‌های اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.

اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و...، ولی به جای این‌ها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آن‌ها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست.